Friday, January 25, 2013. بدترين عادات را عشق تو. و طالع بينان پناه برم. پياده رو ها را متر. و صورتت را در باران ها جستجو. و در نور ماشين ها. عشقت به من چيز هايي. Wednesday, February 29, 2012. که من نیستم سخت است وقتی نوشته های تو را می خوانم برای کسی گفته ایکه من نیستم. سخت است همه چیز این روزها.

انگار داستان سرگذشتش را شرح مي دادند. از همين رو بود که هميشه احساس مي کرد چهره اش عوض شده است و دائم در حال تغيير است. در روبروي در ورودي هر اتاق يک پنجره خيلي کوچک در ارتفاع بالا نزديک به سقف قرار داشت که از بالا باز ميشد و هميشه در وضعيت نيمه باز بود. اين چيزي بود که زنداني شماره 4 راجع به اين حرفها در دلش مي گفت.

Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.

Wednesday, September 25, 2013.