عاشقانه های یک ذهن مسموم. گاهی وقتا می شود با یک اس ام اس عاشق شد با یک اس ام اس زندگی کرد با یک اس ام اس مرد. این نوشته بخشی از احساسات من است که در یک اس ام اس جا گرفته اند. احساساتم نسبت به کسی که با او زنده شدم وتمام زندگی من را عوض کرد. کسی که ناگهان خدای من شد. در واپسین ثانیه های شب چشمانت را به یاد می آورم و دلم به شوق دیدنت تا خوشه ی پروین بالای سرم پرواز می کند. وقتی که او خواب بود و من بیدار.

تا که گلباران شود کلبه ویران من. تا بهار دلنشین آمده سوی چمن. ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن. چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر. تا که گلباران شود کلبه ویران من. تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان. تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان. چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی. چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان. تا بهار دلنشین آمده سوی چمن. ی بهار آرزو بر سرم سایه فکن. چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر. تا که گلباران شود کلبه ویران من. باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم. چون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسرتم.

Abonne-toi à mon blog! Poster sur mon blog.

Cherche un électricien pour rétablir le courant entre les gens qui ne se parlent plus; un opticien pour changer le regard des gens vis-à-vis des autres; un artiste pour dessiner un sourire sur tous les visages; un maçon pour bâtir la paix et enfin un professeur de maths pour réapprendre à compter les uns sur les autres! Viens me soutenir ici.

Sandrine , Patricia and Alexia ,.