خواهم از خدای خود کنجی خلوت, من باشم و آنکس که دلم خواهد. چه لحظه ی قشنگیه که. بعد از کلی صبر . دختری که برای داشتنت تمام شب را بیدار می ماند. زانو میزد لبه ی تختش. برای هزارمین بار به خدا یاد آور می شود. نزدیک شدن به افکار دختری. مردانه با زندگی می جنگد . بالشش از هق هق های دخترانه خیس است . ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ! .

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Różni ludzie potrzebują różnych form wolności. M potrzebuje wykorzystać wolność do podróżowania i co roku znika na miesiąc na jakimś krańcu świata, ja kompletnie czegoś takiego nie potrzebuje.

Parcham balast, pas zur nazan. چشماشو بست و رفت . ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺍ ﺯ ﻟﻐ. يﮧ ﺳ ﺮﯾﺎ ﺭ ﺳ. ﻤﺎ ﺑﯽ ﻫ ﻮﯾ ﺖ. څנا נۅستاتم ڪﮧ مآییم ے مݜت. عاجز ۅ عڵیڵ ۅ כ اقص اڵعقڵ ڪﮧ. נړ حقݜۅכ נݜمכ ے ڪړנے! ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ נﺍנﻩ ﻭﺳﻂ ﺧﻠﻘﺖ. خوب که فک می کنم مے بینم من. که سا נه ترش میش. ت 9 برے נم נر.