Viajando, alucinando, sensaciones escondidas en los relatos llamativos por su dulzura, extrañas coincidencias provocadas por efectos macondianos. Viernes, febrero 06, 2015. Mi dedo se desplaza corto. Sobre la sábana aún blanca. Su rostro muestra una mueca. Su expresión me deja absorto. Parece que su alma contrae. Hay sudor que por su frente cae. Y sonrisa a su cara acude. La pluma bordea su mente. Ya que todo ha terminado. Dolor es lo que ahora siente.

زندگی معمولی یک زوج معمولی تر. من آمده ام وای وای و . وای خدا خیلی وقته اینجا نیومدم. فکر کنم منو بخشیدین میدونم میدونم شما بزرگوارتر از این مسائل هستید. خب فعلا خداحافظ در پناه حق. غر و غر و باز هم غر. 6- راستی از 10 .

تولد یه فرشته مهربون آسمونی. چقدر کوچولو و معصوم هستی. خوش اومدی به دنیا! مهربد عزیزم وب رو من با عشق و علاقه واست طراحی کردم. و بدون که توی دنیا تکی و لنگه نداری. اینقدر کوچولو بودی و حالا ببین چقدر بزرگ شدی. از سال 1387 تا سال 1389. مهربد عزیزم دیگه نمی دونم چی بگم ولی فقط می دونم که همیشه دوستت دارم و خواهم داشت و تو داداش کوچولوی من هستی. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.

Seul ma famille et mes proches.