بچههای کدخدا داشتند اما همبازی ما نبودند که دست ما بدهند. مسعود و مجید نقشهاش را کشیدند و مصطفی بند و بساطش را جور کرد. مبادا ببینند و به تریج قبایشان بربخورد. اما خبرها زود در دهکده ما میپیچید. ادامه قصه رو از دست ندید. ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻥ.

وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

چرت و پرت های ما دو تا. سلام به همه دوستانی که وب ما رو قابل می دونن و سر می زنن. ما دو تا دختر هستیم که دوس داریم با برو بچ همسن و سال خودمون صحبت کنیم مثه اینکه در فضای حقیقی فرصتی برای گفتن این حرفا نیس. این وب هم پذیرا دختر خانماس هم اقا پسرا! مطالبی که میزاریم حرف دل خودمونه دوس داریم نظر شما روهم صادقانه بدونیم . لامپ اضافی خاموش ادب نشه فراموش. ما نسل بوسه های خیابانی. اس ام اس نسل درد و دل با. غریبه های مجازی نسل جمله. های کوروش و دکتر شریعتی. نسل کادو های یواشکی نسل.