خواهند آسمان را با ریسمان بگیرند. این بام بی ستون را با نردبان بگیرند. بستند پای چوبی بر پای لاغر خود. با این هدف که کشتی با آسمان بگیرند. خمیازه را شکستند دست از دهان گرفتند. تا دست بر دهان آتشفشان بگیرند. جسم ضعیفشان جز یک مشت استخوان نیست. خواهند کار سگ را از استخوان بگیرند. گیرم که دور دور این می ندیدگان است. خم را نمی توانند در استکان بگیرند. دستار عاریت را در حکم عقل اول. پیراهن ریا را در حکم جان بگیرند! کوه سنگی.

Je vOudrais que la viOlence dispàràisse. Je vOudràis que les chOix de chàcun sOit respecté. Je vOudràis un mOnde plein de fleurs et de nutellà. Je vOudràis que tOut le mOnde exprime sà creàtivité. Je vOudràis àpprendre à cOnnàitre chàque persOnne.

داستانی عجیب ولی واقعی دارم که گفتنش. به وقتش می نویسم برایت.