Date Range
Date Range
Date Range
Abonne-toi à mon blog! Moi pendant un reportage de mariage. Eh ouai pluie ou pas pluie quand le jour J du mariage est la,. On a pas le choix il faut assurer le reportage. On à pas tant rigolé que ça.
Je vais la ou la vie maine , la ou mes pied me traine, la ou les gens disent enmerder le systeme.
Toutes ces personnes qui illuminent ma vie. Abonne-toi à mon blog! Tu es tombée du ciel, Moi qui voyais le mal partout. Refuge de mes amours englouties. Les marées ne me feront revenir. Et mon cœur qui se perd.
Nos tete la desu lol mdr.
MON NEW SKYBLOG - - -.
Ce qui ne te tue pas te rends plus fOrt. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
mes copains et copines,des poèmes. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Abonne-toi à mon blog! 961;яéѕєитαтι σ.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
هفته ای که چهارشنبه و پنج شنبه و جمعش تعطیله رو باید بوسید. تولدت مبارک خنده های واقعی. امشب خنده های واقعی و از صمیم قلبت مثل شب های گذشته و حتی بیش تر از گذشته خوشحالم می کرد. یا مثلا وجود آدم هایی که تمام زحمات .
فقط خودم و خ دآ! چقدرررر دلم تنگ اینجاس. زبان اینجانب قاصر است در تعریف کردن به شیوه ای بهتر.
ی مشت حرف لنگه ب لنگه. بیا ببین کی ب کیه! هر کی هر کیه. چون میگذرد غمی نیست! و اینک از این ن ب این سادگی میتوان گذشت و ن چون گذشت ما را غمی نیست! تا چند وقت پیش داعش فلانه و فلانه و فلان! حالا رفتارهایی از جنس داعش در چن قدمیم! و این ینی امنیت ک گذشتن از خیابان خلوت و صدای موتور رعشه بر تنمون بندازه! و شعار من ک زن زنانگیش با این چیزها پایمال نمیشود و زن همیشه زیباست خزعبلی بیش نیست. اسید پاشی ب صورت یک زن ینی مرگ تدریجیش در لحظه ب لحظه زندگیش. مرگ بر افکاری ک پشت این رفتارهاست.
سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. کی برد computer و مای fingers -. ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﮥ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﯼ. ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ. ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ .
دقیقا هشت ماه و هشت روز از تاریخ عقدمون میگذره. من سی آذر 90 وبلاگ قبلیمو. تخته کردمو اومدم اینجا . قایق کاغذی واسه من یه جای امن شد. آخرین جمله ای که تو آخرین پست وب قبلیم نوشتم اینه. تاريخ دوشنبه 8 دی1393ساعت 1 بعد از ظهر نويسنده باران. اومد بهار بوی یار این بهار از اون بهارا شد. از در رسیدو مارو دیدو عاشق ماشد.