نوشته شده در سه شنبه یازدهم آبان ۱۳۸۹ساعت 12 PM. رنگ گلبرگ شقایق به ر خ م باز آمد. تار و نای نی و بانگ دف و آوای ه زار. در هوای طلب عشق تو طن از آمد. ساقیا جام شرر پ ر کن و پیمانه بیار. که نگار دل مستم به صد آواز آمد. شب عیش و تو و مستی به دلم خوش بنشست. که دل آن شب سوی افلاک به پرواز آمد. صبح گاهان همه در بزم ر خ ت حیرانند. وین چه صبحیست که در پرده ای از راز آمد. چه شبهایی که بر بالین این ف.

سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392.

یه عشق ساده اما بی انتها. این وب رو تقدیم میکنم به یکی یدونه رویاهام نظر فراموش نشه. جلو همه وای میستم اگه قرار باشه تو نباشی. سلام اینجا یه نظر سنجی داریم میخوام اینو بدونم. اگه میشه نظرت رو بده داداشی و خواهری گلم. من از تنهایی میترسم بیا بگو کنارم میمونی اقام.