عاشق انه های من وعش قم. ماجراي منو معشوق مرآ پايان نيست .

برای خودم مینویسم باز خسته ای. چگونه روی پایت ایستاده ای. با این وزن بار چگونه نترکیده بغض گلویت . دلم برایت تنگ میشود . جایی که حتی شکستنم را نبینی. عمر دل سر امد . خدا خودتم باید جوابمو بدی اون دنیا . نوشتم عمر من حروم شد. تمام قصه هام هوس بود. افتاده ای به زیر پاتم.

یﮧ د خﮯ بﮯ ا ع ص آب . وقتے خیلے نرم شوے همہ خ م ت مے کنند! حتے کسے کہ انتظار ندارے. همیشه نشونه تنبلی نیست! خسته ای از زندگی! نمیخوای قبول کنی که یه روزدیگه شروع شده. Illı یﮧ د פ ﮯ بﮯ ا ع ص آب ıllı. برای زم انی که نمیشناختمش. Illı یﮧ د פ ﮯ بﮯ ا ع ص آب ıllı. به خودم شک کردن را می آموزم. همیشه وقت هست برای فراموش کردن. حداقل به اندازه باقیمانده ی عمرم.