به خاطر آور که آن شب به برم. گفتی که بی تو ز دنیا بگذرم. کنون جدایی نشسته بین ما. پیوند یاری گسسته بین ما. گریه میکنم با خیال تو به نیمه شبها. رفتی و من بی تو مانده ام غمگین و تنها. بی تو خسته ام, دل شکسته ام, اسیر دردم. از کنار من میروی ولی بگو چه کردم. رفتی و من آرزوی کس به سر ندارم. آه قصه ی وفا با دلم مگو باور ندارم. نوشته شده در چهارشنبه چهارم آبان ۱۳۹۰ساعت توسط فرهاد. ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم. هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم. یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود. تن من دوست نداره زخمی دست.

وقتی باد آروم آروم موت رو نوازش می کنه. طبیعت وجودت رو اینقدر ستایش می کنه. وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو می یاد. برای داشتن چشمای تو خواهش می کنه. این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم. این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم. وقتی شب فقط می یاد برای خوابیدن تو. خورشید از خواب پا می شه تنها واسه دیدن تو. وقتی که چشمه حریصه واسه لمس تن تو. یا که پیچک آرزوشه بشه پیراهن تو. این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم. این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم. وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز می کنه. عشق تو حتی طبیعت رو هوسباز می کنه.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.