باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه مغرور شکست. عابری خنده کنان می آمد. تکه ای از آن را بر می داشت. مرحمی بر دل تنگم می شد. هیچ کس هیچ نگفت قصه ام را نشنید. از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر است. خداوندا از بزرگی خودت به این کوچک ببخشای.

تا ته قصه جدایی در کمین است. تو بامن باش من دست همه اتفاق ها را میگیرم که نیفتند.

آه دیارم آه سرزمینم آه وطنم. من سرباز آموزشی فلانی از جمیع گروهان غرور شکسته های گردان گم گشته ها از مر کز آموزشی . سربازی که با یک عمر غرور پا به سربازی گذاشته و هنوز از هیچ چیز خبری نداره با توهین های یه مشت دژبان بی سواد کم شعور مواجه شدیم . یا آدم هایی که به واسطه ستار هها یا هشتهایی که روی دوششان جا خوش کرده به خود اجازه هر بی احترامی را می دهند به صرف اینکه ما سرباز آموزشی هستیم.

Forgot Password or Username? Deviant for 6 Years. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.