روز اول پیش خود گفتم. لیک با اندوه و با تردید. روز سوم هم گذشت اما. بر سر پیمان خود بودم. در درونم هایهو می کرد. در من انگار کسی در پی انکار من است. یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است. یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش.

گفتم دوستت دارم! چه صادقانه. آغوشم برایت باز شد! چه ابلهانه. با تو خوش بودم! چه كودكانه. همه چیزم شدی! چه زود. به خاطر یك كلمه مرا ترك كردی! چه ناجوانمردانه. واژه غریب خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه. دو نفر که همدیگرو خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی تونستند از هم جدا. با خوندن یک جمله معروف از هم جدا می شوند. تا یکدیگر رو امتحان کنند و هر کدام در.

Deriere son sourire ,elle arrivera a lacher des perles salée sur ses joue mais bientot ,on vi.

حزب فقط حزب علی رهبرفقط سیدعلی. مادر ره عشق نقض پیمان نمیکنیم. درراه خدا دریغ ازمال و جان نمیکنیم. حتی اگر به دهانه ی توپ ببندند مرا. عشق ولی را عوض باجهان نمیکنیم. دس ت نوش ته ه ای یک ط لب ه. رهسپاریم با ولایت تا شهادت. برای دریافت کد نوا کلیک. سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393.