سلام به همه دوستای خوبم. دیروز ساعت 8بیدار شدم علی از ساعت 7 یه سره مینا مینا میکرد خواستم بلند شم لهش کنم. اومدش تو اتاق خواب داشت ادکلن میزد که بره بش گفتم صبحانه خوردی گفت نه نخوردم تا عذاب وجدان بگیری. خندیدم و گفتم اونم هیچکی نه تو صبحانه نخوری خلاصه خداحافظی کرد و رفتش. منم دیگه خوابم پریده بود بلند شدم دیدم برای خودش تخم مرغ درست کرده مفصل تو دلم گفتم ای تو روحت. یکم به خودم رسیدم و رفتم بیرون امروز کارای بانکی دارم که رفتم انجام بدم علی نمیرسه انجام بده من میرم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Mienne tu ma manque reviens moi. Jumelle la vie sans toi ces comme. Abonne-toi à mon blog! Je suis la maintenant. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.