از یه جایی به بعد . از یه جایی به بعد . مرض چک کردن موبایلت خوب میشه. یادت میره گوشی داری حتی یه وقتایی . دیگه دلشو نداری که به گوشیت جا بذاری . اسی بی جواب بمونه یا اسی و جواب ندی. از یه جایی به بعد . هیچکس رو دوس نداری . به خلوت خودت راه بدی . حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه . از یه جایی به بعد . وقتی کسی بهت مثیگه دوست دارم . لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری . از یه جایی به بعد . هر روز دلت یه آغوش امن تنگ میشه . اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمیکنی . از یه جایی به بعد . حرفی واسه گفتن نداری .

Abonne-toi à mon blog! Mon petit cous léo qui est deja retourné en italie. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

وقتي قلب هايمان كوچك تر از غصه هايمان مي شود! وقتي نمي توانيم اشك هايمان را پشت پلك هايمان مخفي كنيم! و بغض هايمان پشت سر هم مي شكنند! وقتي احساس مي كنيم بدبختي بيشتر از سهممان است و رنج ها بيشتر از صبرمان! وقتي اميد ته مي كشد و انتظار ها به سر نمي رسد. وقتي طاقتمان طاق مي شود وتحملمان تمام.

در مرور خاطرات من همیشه به تو میرسم . همه چیز را مرور میکنم. مبادا چیزی از قلم افتاده باشد . و انتظاری که مرا به شب می کشاند. که تا سپیده دم در کنار تو باشم. آنروزها من خوشبخت ترین ادم روی زمین بودم. پر از التهاب رسیدن به تو . روز موعود که رسید تو نیامدی. من ماندم و رویایی که جلوی چشمانم بی رحمانه رنگ می باخت. و تو نیامدی و نیامدی و نیامدی . پن خدایا به خاطر تمام داده ها و نداده هات شکر .