هر چه میخواهد دل تنگت بگووووو. عشقغوغای عشق در دفتر عشق. ظ ; ٢٦ بهمن ۱۳۸٧. باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. عابری خنده کنان می آمد. تکه ای از آن را برمی داشت. مرهمی بر دل تنگم می شد. هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید.

Some facts, a little fiction and random facets of life. Tuesday, 17 March 2015. And felt really bad about saying so. What would you do in such a situation? Links to this post. Monday, 16 March 2015.

Ich habe lange überlegt, ob es klug ist, zu diesem Thema die Fresse aufzureißen. Ich glaube daran, dass ein Herzenswort, ein positiver Blick auf die Dinge, ein Lächeln von Ohr zu Ohr auch in düstersten Zeiten viel Licht bringen kann. Eine liebevolle Erinnerung daran, dass sie kleinen Dinge zählen.

Und moderne Klassiker haben mir damals schon das Grauen gelehrt. Vor cA 9 Monaten habe ich Olafur Arnalds.

من و تنهایی او با چه تن هایی. زمین به مرد بودنت نیاز داره . مرد باش و هیچوقت نامردی نکن. مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده. یعنی با تو گشتن هم کلام. یعنی دست هایت رو به دوست. یعنی شاخه ای گل در سبد. یعنی دل سپردن تا ابد. به تو که می رسم تب می کنم! بغض ها.