من آسمان پر از ابرهای دلگیرم. سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵. همیشه از تضاد ها خوشم می آید . شاید بهتره به جای قید. گاهی از تضادها خوشم می آید. نمونه های مختلفی از تضاد وجود داره! یه نمونه اش امروز برای من اتفاق افتاد. دسته جمعی وخانوادگی رفتیم کافی شاپ. تو کافی شاپ همه 2 نفره اومده بودن. حالا یا نامزد بودن یا. فقط ما بودیم که چند نفره بودن را به 2 نفره ترجیح داده بودیم. این یک نوع تضاد هست به نظرم. جایی که همه 2 نفری میرن تو متضاد اونا باشی و چند نفره بری.

This is a journey through The Library! December 1, 2012. I opened the golden envelope with a slight tremor in my hands. As I pulled the letter out, I cut my index finger on the seam. A small drop of blood landed on the letter. Great, how much more will I bleed in pursuit of my dream? They love the manuscript.

Alexandra ; 18 ans ; Célibataire. Please enter the sequence of characters in the field below. Fri, August 23, 2013. Subscribe to my blog! .