Des bogoss, des bellgoss, des belles sappes, des belles caisses. bref le luxe a léta pur. Mais a ki peuven bien etre.

ساده نوشت های یک شجاع که بزدل شد. هفت روز قبل از مردنم. سمت چپم که به شیشه چسبیده از سرما خشک شده. او هم خسته شده و آنچنان مشغول کندن پوست گوشه ی ناخن انگشت وسط دست راستش است که انگار مشغول تعمیر یک ساعت مچی سوئیسی است. صدای مدام ریسه های باران از ایوان بلندمان می آید. سرد است و بخاری هار هار میسوزد. می روند تا مرز خفگی و کبودی صور.

Shéry juste te dire a quel point. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Mes maours de ma vie! On est en terminal cette.