نذر کردم تا بیایی هر چه دارم مال تو چشم های خسته و پرانتظارم مال تو. اون شب پسر توی خوابگاه بی شک شادترین ادم بود تا جاییکه با هم اتاقیش سر شوخی تا ریختن مرغ های پخته شده توی پیراهنش و پیش رفتن. هم اتاقیش همشهریش بود و پسر بامرامی بود و همیشه هوای همو داشتن. آخر شب وقتی میخواستن بخوابن هم اتاقیش بهش گفت مثل مرد رفتی پیشنهاد دادی مثل مرد هم پای حرفت میمونی. یک سلامم را اگر پاسخ گویی. میروم لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

بین تموم این حرفا هم خوشی هس هم ناخوشی. از اینکه به وب منو عشقم سر میزنین ممنون. یه خواهشی داشتم لطفا نظراتتون رو در پست مورد نظرتون بذارید. بازم به وبم سر بزنین. گاهی وقتا هست نه دلت جواب میده نه عقلو منطقت. انگار یه چیزی فراتر نمیذاره هیچ کدوم جواب بدن. جواب هزاران فکری که توی ذهنت داره میچرخه.

ماه رمضان اومد من عاشق این ماهم حال و هوای خاصی داره هرچند که نمیتونم روزه بگیرم مخصوصا روزایی که از صبح تا شب شیفتم اما حال و هوای این ماه و دوست دارم. دلم هنوز میگیره و هیچکسی بهتر از خدا دردم و نمیفهمه. دلم میگیره از اینکه گاهی جوابمو نمیده اما شاید اینطوری بهتره. وای یه آهنگی اومد که خیییییییییلی یاد روزای دانشگاه میافتم. اشک روی صورتم هست دونه دونه. تو دنیا کسی قدر دل من و نمیدونه. این دل نمیتونه که بی تو بمونه. دوست داره که تا صبح واسه تو بخونه. ای خدا ترس به دادم.