عاشق شدن یعنی وقتی که اون تو آغوشت خوابش میبره و بعد توی رویاهات بیدار میشه. دلم یخ زده ی زمستان امسال است. منتظر آمدنت بودم رویای برفیم. منتظر بودم با اومدنت یخ دلم و آب کنی. اما بعد این دیگه منتظر اومدنت نیستم.

ش کسته های ب غض ن شکسته. چه رنجی می ک ش د آن ک س که ا نسان ا ست و ا ز ا حساس س رشار ا ست. غزلم چند صباحیست که نیست. نفسم می گیرد من ز تنهایی خویش. عشق بر من حرام است و. کاش از غصه ام کم کرده بودی. از این حال و هوا بیزارم امشب. قصه هزار و یک شب. تا صبح برای رساندن خویش به ته مانده ی آرزو هایم می تازم . غوطه میخورم در نا باوری بودنت. و با صدای آرامبخش قدم هایت ایمان می آورم به باروری همه ی خویشتنم. این قصه ی هر شب من تا صبح است.

از وقتی سایه افتاب اومد ی حس پنهانی تو دلم رخنه کرد که تا روز سوم کشید. شبایی که بازی تو رو که اخر بازی نمیبینم,هر شب تنهایی میشه سهم من. اخه چرا باید بعضی از فیلما که حرف دل خون ما رو میزنه ممیزی بخوره یا اصلا پخش نشه. از این حرفاکه تو بعضی محافل میزنی نزن جرم داره اول میبرنت انتهای خیابان هشتم بعدش محاکمه در خیابان سعادت اباد نصیبت میشه. تو مثل بقیه نیستی که برامون قد ی مشت پر عقاب هم ارزش ندارن بیتا هم برای تو بیتاب شد.