یه چند روز خوشحالم! این پست رو ن.

کاش باز هم باران ببارد. ببارد و غبار دلم را بشوید اما. به گمانم اگر باران ببارد بر دلم گل آلود شود. به آن همه خاکی که گرفته غبار نمی توان گفت. دلم مانند مرده ای زیر خروارها خاک خفته است. دلم پر از خفقان شد , زمانه تکراریست. تنم اسیر همان زخم کهنه و کاریست. به لطف جاذبه چسبیده ام به خاکی که. برای روز عزایم به فکر یک قاریست. میان گریه ی خود قاه قاه می خندم. عزیز , خرده مگیر , این جنون ادواریست.

ღ ஜღ بی تو باید زیست ღ ஜღ. دیگر هیچ نمانده جز همان یک دانه موی تو که هر شب تنهایی ام را به یادم می آورد. امشب تولد منه اما تو نیستی. شمع و ستاره روشنه اما تو نیستی. دوستام همه کنارمن تنها تو نیستی. بیا بهم تبریک نگو فقط سکوت کن. اما خودت به جای من شمعارو فوت کن.