Lunes, 22 de junio de 2015. Se reían, gritaban, corrían, se peleaban, se abrazaban y comían DEMASIADOS dulces. Verlos jugar juntos era increíble. Eran la felicidad en estado puro. Era imposible no reírse de sus locuras. Lunes, 8 de junio de 2015. La historia de mi segundo parto. 191;Cómo iba a reaccionar mi hijo mayor? No se imaginan .

ته کوچه که برایت آشناست ببین با همه دنباله همین جا هستم نه کوچه که برایت. داغونم داغون داغون فقط بعد از این همه وقت اومدم بگم ک خیلی داغون شدم شکستم. نوشته شده در شنبه 30 آذر1392ساعت توسط وفا. سلام ب دوستای گلم امیدوارم ک سال خیلی خوبی داشته باشین خیلی وقت سر نزدم ب وبلاگم از وبلاگ بی خبرم. نوشته شده در جمعه 16 فروردین1392ساعت توسط وفا. کمکم کن آنچه را ک تو زود می خواهی من دیر نخواهم. وآنچه را ک تو دیر خواهی من زود نخواهم.

Ma vie,mes potes,mes délirs. Jmapel justine g 16ans et je suis o lycée durzy,en 1ereS. Sur se blog,vous y trouverer ma vie,mes amis et mes délirs. Abonne-toi à mon blog! Bienvenue ds mon 2éme blog. Vs y trouverer ls mm tête,mais avc 1ans de plus. cela sapel sapel de la franchise.

Aimer et se sentir aimer donne du bonheur aux gens sans amour on ne peut pas vivre.