خوب نوروز از راه رسید و یادم رفت که باید یک سری هم به وبلاگی که مدت هاست به روز نشده بزنم به همین دلیل امروز یکی از غزل های جدیدم را در سایت میگذارم و سعی می کنم که کم کاری پیش از این را که به دلایلی کاری بود جبران کنم با آرزوی سالی شاد و زیبا برای تک تک نوروز دوستان در هر کجای دنیا. اینهم غزلی که بعد از مدتها به دوستان عزیز تقدیم میکنم. تا که می آیی به ذهن من تبسم می کنم. چشمهایت گفتنی ها دارد و طبعم غزل.

PSK CELLE ke jadore c H et S. Psk je sui a bennis et c ouff. Psk la 6B c une classe de MALADE.

سی ام آذره و یک شب زیبا. یه شب بلند به اسم شب یلدا. شب شب نشینی و شادی و خنده. شبی که واسه ی همه خیلی بلنده. همه ی اهل خونه خوشحال و خندون. آجیل و شیرینی و میوه فراوون. شب قصه گفتن و یاد قدیما. قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما. جای پاییز رو زمستون می گیره. ننه سرما باز دوباره برمی گرده. کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده. بارون و برف و تگرگ و یخ و سر ما. يه چيز ديگه از نیما حسینی. قوقولی قوقو رو سر داد. از یه روز خوب خوب.

Les vrààiis , les plùùs iimportànt.

دور افتاده های ذهنم! نمیدونم چرا اما امروز یک حال معنوی خاصی دارم که شاید هیچ کجای زندگیم از این من پیدا نشه. اشک هایم به پهنای صورتم پایین میآید. دستی نیست که آن ها را پاک کند. رضا صادقی با آلبومش ترکونده. چند وقت بود که نمینوشتم یعنی به دلایلی وقت نداشتم. راستش خیلی اتفاق ها افتاد.