هکی بود هکی نبود! جشن های تولد 2 سالگی. تا شقایق هست زندگی باید کرد. مریم جون و آنیتای ناز. مامان آرزو و صبا جوونی. شرمنده که اینقدر دیر نوشتم . یک مدتی نمیدونم حس نوشتنم از بین رفته بود! البته دلایل زیادی داشت. هی هم وسط بازی ب من یاداوری میکنه که صدای بچگونه حرف بزن.

Abonne-toi à mon blog! Ajouter cette vidéo à mon blog. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

اون روز یادم نمی ره مامانشم خونمو ن بود هرچی بهش زنگ می زدم جواب نمی داد نمی دونستم کجا ممکنه باشه جدیدا خیلی زود از دستم ناراحت می شد منو حتی روز تعطیل خونه تنها می ذاشت و بیرون می رفت حتی روز تولدمم پیشم نموند من با خواهرام بیرون رفتم و بهونه اینو آورد که من سرم شلوغه وکار دارم. خیلی برام سخت بود که تو اولین سالی که باید کنارم باشه نبود اما اونام گذشت . با دستای لرزون بهت زنگ زدم جوابمو این بار دادی .

ஐღღخ ط خ طے هآے آرزوღღஐ. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم. نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی. در اگر باز نگردد نروم باز به جایی. پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی. ب س م الله ال ر ح م ن ال ر ح یم . ماه فروماند از جمال محمد. سرو نباشد به اعتدال محمد. قدر فلک را کمال و منزلتی نیست. در نظر قدر با کمال محمد.

من و دخملام صبایی و محیایی. شرح مراودات من و دخترای شیرینم. جلسه اول ترم چهارم زبانه و من مغرور از نمره کاملی که دخترک در سه ترم گذشته کسب کرده مدام صبا رو با صفت دختر باهوشم صدا می کنم.