Eu sou o que sou, sou paixão, sou perdão, sou real não sou ilusão! Sou pensamento de carne e osso. Sou o querer que não se permite esquecer! Quero aprender com os meus erros, só assim posso crescer no verdadeiro eu. Não quero tornar-me um molde de mulher comum, que busca a fatalidade de destruir um romance. Quero construir um mundo, onde sorrisos são constantes e lágrimas são as alegrias recobertas de um futuro próximo! Quero ser feliz porque me é permitido ser! Tua Vida em minha vida! Sábado, 3 de julho.

سلام به اونایی که هراز گاهی اگه وقت کنن یادی ازم میکنن و بهم سر میزنن. این روزا یه حس عجیب دارم. یه حس غریب که نمیتونم باهاش کنار بیام. وای خدا نجاتم بده ه ه ه. خدا جونم مثل همیشه کمکم کن. کاشکی بارون بباره و این حس غریبو با خودش ببره. سلامفردا تولده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه.

Abonne-toi à mon blog! Ma soeur et moi. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند. اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند . شهادت هنر مردان خداست . اولین کسی بود که آمد و گفت می خواهد معبر را باز کند. چند قدم دوید به سمت. سالشه برگشت به سمت ما. پوتین هایش را در آورد.

ازم تعریف شد حال کردم گذاشتم. از طرف دوست هنرمند و عزيزمون سعيد زارعيان. نگاهى به نمايش كاريزما نوشته ى كرامت يزدانى وكارگردانى حامدمهريزى زاده. اولین اجرای صحنه ای سال 1392. پيشكسوت ناشناخته ي تاتر يزد. انجمن هنرهای نمایشی استان یزد.