Date Range
Date Range
Date Range
Abonne-toi à mon blog! Début de la fin.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
ﺗﺎ ﻳﻚ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺷﺪﻯ. ﻛﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ. ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻳﺒﺎﺕ ﻧﺒﻴﻨﻢ. ﺧﻮﺏ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺩ ﺍﻭﺭﻡ. ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ. ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮ.
Wednesday, December 24, 2008. Sunday, November 30, 2008. One of my friends who I met at my first job out of college came over to spend the day with us on Saturday. Mandy has a daughter who is 6 and a son who is 8 weeks older than Cade. I took care of Mandy in the hospital with both of her babies - We have been through alot together and we are grateful to have Mandy and her husband Travis as our friends. Friday, November 28, 2008. Santa Clause is Coming to Town! Sunday, October 19, 2008.
کاش میتونستم فکرای دیگران رو بخونم. حداقل اوناییش که مربوط به من میشه! اصن درس نمیخونه.
من از نژاد پرستی کوچه های احساست خسته ام. جهل است ولی با تو دنیا خود دلگرمیست. از ریشه زدن بانو کار تو و دلتنگیست. یک عشوه دگر باقیست تا غرق جنونت شم. با تو ته این دنیا مجنون جنونت شم. گفتند که پابرجاست این مرد که می بینی. در خاطره ی خاک است این کوه که می بینی. این مرد پر از هیبت آبستن باروت است. دنیای پر از دردش در بستر تابوت است. تابوت مرا بلعید با ریگ و رگ کوچه. حالم پر بیزاریست حالا تو و این کوچه. این حس جنون آمیز یک حادثه را کم داشت. آن حادثه من بودم این دشنه تو را کم داشت.