Date Range
Date Range
Date Range
Si tu veux mon MSN.
surt0ut du beau Bill et du sexy Tom. Nous, on est prête à tOut même à camper devant le d0me de Marseille pour les voirs. 0n est aussi très bien équipées.
Je recois une feuille qui dit que je dois faire un stage quelquepart. Certains repondent pour vous dire non certains ne repondent pas. Apres une vingtaine de mail. Et une dizaine de courier.
CAR PLAIRΣ A TǾUT LΣ MǾЙDΣ.
شب رفتنت عزيزم هرگز از يادم نميره . واسه هر کسي که ميگم قصه شو آتيش مي گيره . دل من يه دريا خون بود چشم تو يه دنيا ترديد . آخرين لحظه نگاهت غصه داشت باز ولي خنديد . شب رفتنت يه ماهي توي خشکي رفت جون داد . زلزله خيلي دلا رو اون شب از غصه تکون داد . غما اون شب شيشه هاي خونه رو زدن شکستن . پا به پام عکساي نازت اومدن تا صبح نشستن . شب رفتنت نوشتي شدي قربوني تقدير . نقره اشکاي من شد دور گردنت يه زنجير .
Monday, June 27, 2011. We are so excited for summer. Me and miss Hadley are LOVING the warm weather. We have been to Lagoon, Willard Bay for boating, and going for walks outside. She is growing so much. And I love taking pictures of her. Monday, April 11, 2011. Daddy for 2 weeks! Greetings from the Greens. Sunday, March 20, 2011. Then I realized she wasnt cr.
This is just a place where we share the happenings of our little family, and post pictures so those far away can feel a little more connected. Sunday, December 20, 2009. Saturday afternoon I gathered the family together. I told them I had something I wanted to do. There was an elephant out that you could pet. All the animal areas had workers by them to tell you about the animals. It was kind of neat. We finished the day with the dolphin show. We were warned not to sit in th.
Forgot Password or Username? Deviant for 2 Years. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.
ღღ هميشه به ياد عسل ღღ. من آن شمع مغرورم . که پروانه سوزد از غرورم - -. مرگ من روزی فرا خواهد رسيد. در بهاری روشن از امواج نور. در زمستانی غبارآلود و دور. يا خزانی خالی از فرياد و شور. مرگ من روزی فرا خواهد رسيد. روزی از اين تلخ و شيرين روزها. روز پوچی همچو روزان دگر. سايه ای از امروز و ديروزها. ديدگانم ه مچو دالان های تار. گونه هايم همچو مرمرهای سرد. ناگهان خوابی مرا خواهد ربود. من تهی خواهم شد از فریاد و درد. خاك می خواند مرا هردم به خويش. می رسند از ره که در خاکم نهند.