دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان این غم پنهانی من گوش کنید. آقا اجازه لحظه های بی قراری. آقا کلاس ما ندارد یک بخاری. آقا اجازه باند پیچی گشته رویم. بغضی نشست از فرط غمها در گلویم. آقا دگر مشقی نگو دفتر رو بستم. چون سوخته از سوزش گرما دو دستم. در فصل سرما طبع سوزانش چه سرد است. لب های باز ما را.

من چند وقتی میشه اسباب کشی کردم. خوشحال میشم دوست های قدیمی رو دوباره ببینم. اگه دوست داشتید سری بهم بزنید. هیچ وقت فکر نمی کردم از نوشتن این قدر بدم بیاد و اینقدر توش تنبل بشم. احساس می کنم این از اثرات رشته ای هستش که می خونم. من که تمام دوران کودکیم با رویای نویسنده شدن و نوشتن در کتابخونه ها سپری شد حالا به جایی رسیدم که حتی از وبلاگ نوشتن هم فراری ام انگار. دقت کرده باشید روز به روز نوشته هام و البته شعرام کوتاه تر می شه! خیابون های .

Un vrai blog de TURC. Venai ecoute sa ce super bien. Abonne-toi à mon blog! Venai ecoute sa ce super bien. Lui on a delire super bien.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است. مشهد اگر نبود که جایی نداشتم. شعر در موردهفته ی دفاع مقدس. هشتم شوال روز تخریب بقاع متبرک بقیع. جهت اطلاع از تنظیمات و ویرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.