ماهیگری دلش سوخت اینبار ماهی بود ک از درد تنهایی قلاب را رها نمیکرد. به همین زودی یکی اومد ب جام دیگه ب گوشت نمیرسه صدام داری چشاتو میبندی روی من دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام. خیالت را میفرستی در میان رویاهایم که چه شود? که نبودنت را به رخم بکشی? معلم ب بچه ها گفت بیاین واس اومدن بارون دعا کنیم. بچه ها گفتن دعای ما برآورده نمیشه. معلم با لبخندی گفت میشه شماها دلتون پاکه دعاهاتون برآورده میشه. بچه ها گفتن د ن د اگه برآورده میشد تو الان زنده نبودی. پاسخ آمد از بی ادبان! من تازگی ها پی بردم.

Bienvenue Dans La Cité De Lost. Subscribe to my blog! Please enter the sequence of characters in the field below.

Please enter the sequence of characters in the field below. Jen romais une de voiture tunige. Please enter the sequence of characters in the field below.

Lui c est quelqu un que j adore. De temps en temps on se chamaille mais. Je l adore quand meme. Please enter the sequence of characters in the field below.

Please enter the sequence of characters in the field below. C mon peti chien qui s appel nioupi. Please enter the sequence of characters in the field below.