Please enter the sequence of characters in the field below. Jij btékent zo ziiélsveel voor mé.

باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست. نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست. امروز از کارم استفا دادم بعد از 6 ماه کار خیلی به همکارام وابسته شده بودم کلی گریه کردم آخه اینجا تنها کسایی که داشتم اونا بودن. نوشته شده در تاريخ چهارشنبه چهارم اردیبهشت 1392 توسط سیندرلا. و بعد خونه و جهیزیه. و هزار تا کار دیگه و منتقل شدن ب ه یه شهر دور نسبت به خونه مامان. از این به بعد از خونه خودم پست میزارم. به همه سر میزنم جبران میکنم.

ولی نکته اینجاست که اروپایی ها و به خصوص آلمانی ها برای کانت ارزش قائل شدند و قانون را تعریف کردند و قانون را به جای وجدان در صدر همه امور قرار دادند تا بقال بی وجدان و مامور خدا نشناس و ناظر خواب آلود همه و همه مشمول قانون شوند. ظ ; جمعه ٤ مهر ۱۳٩۳. Raquo;تا لااقل این بار به دست آوردنها با از دست دادنها لااقل مساوی باشد. با گذران عمر بخشهای نهفته وجود آدمی کم کم رو به فراموشی و خاموشی می گراید. رفتم مرا ببخش ای رفیق. رفتم به سادگی یک خاطره از دیار تو. روحم دگر مرا همرهی نمیکند.

Autoproduco il mio libro di grammatica italiana. 1 Non esco per la febbre. 2 Non esco per la finale di calcio. 2 Non esco per la finale di calcio, decido di non uscire e poi vedo la finale sportiva in casa. Si tratta di un complemento di fine, che si riferisce al futuro.